جایگاه کرامت انسانی در اسلام

 

مقدمه

این نوشته  در رابطه به سخنان مولوی خالد حنفی وزیر امر به معروف و نهی از منکر طالبان در رابطه به حیوان و چهارپا خواندن غیر مسلمانان تهیه گردیده است.

نویسنده، در این نوشته مختصر به نقد نظر خالد حنفی در پرتو آیات قرآن و احادیث نبوی (ﷺ) می پردازد تا روشن شود که آیا واقعاٌ کرامت و فضیلت که خداوند متعال برای انسان داده محدود به مسلمانان بوده و غیر مسلمانان فاقد کرامت انسانی بوده و در حکم چهارپا و حیوان می باشند.

در نخست باید بگویم که خداوند متعال در مزمت اصدار احکام در مخالفت با احکام الهی می فرماید (اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَرُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ [التوبة: 31] آنان روحانیون و راهبان خود را به جای خدا اربابان گرفتند…) ابن کثیر یکی از مفسرین مشهور در تفسیر این آیه می‌نویسد که شخص پیامبر (ﷺ) این آیه را چنین تفسیر کرد که مردم ( یهود ونصارا) آنچه را که رهبران مذهبی و روحانیون شان حلال می‌کردند، حلال و آنچه را که حرام می‌کردند، حرام می‌دانستند؛ حتی اگر گفتار رهبران مذهبی شان با احکام کتاب الله مخالف می بود. یعنی آنچه را که روحانیون و رهبران دینی شان میگویند بر احکام الهی ترجیح میدهند. این موضوع یک قاعده کلی  را وضع می نماید و آن این که احکام و اوامر الهی باید جدا از خواهشات نفسانی و امیال شخصی تفسیر و بیان گردد، در غیر آن مصداق این گفته حضرت مولانا خواهد بود.  

حیف می‌آید مرا کان دین پاک     درمیان جاهلان گردد هلاک

این نوشته مقام و موقف اسنان را در پرتو آیات قرآنی و احادیث نبوی (ﷺ) به طور مختصر به بررسی گرفته تا موقف انسان، چه کافر و چه مسلمان، در جهان بینی اسلامی واضح گردد.

موقف انسان در جهان بینی اسلام

در جهان بینی اسلامی، موقعیت و جایگاه انسان بسیار والا و ممتاز است. انسان در این جهان بینی نه موجودی بی‌هدف و تصادفی، بلکه خلیفهٔ خدا در زمین، موجودی با کرامت ذاتی، و دارای مسئولیت سنگین است. این مقام در قرآن به‌گونه‌ای دقیق و صریح بیان شده است که در این زمینه به چند آیه قرآن اشاره می کنیم:

  • (وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً…) سوره البقرة، آیه 30. ترجمه: وهنگامى كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من بر آنم كه در زمين جانشينى قرار دهم.
  • (إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ) سوره احزاب، آیه 72. ترجمه: ما امانت [الهى و بار تكليف] را بر آسمانها و زمين و كوهها عرضه كرديم آنها از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناك شدند و انسان آن را برداشت… در این آیت خداوند متعال انسان را امانتدار و مسئول امانت الهی معرفی می کند که هیچ یک از موجودات هستی جرأت قبول آن را نکرده است.
  • (لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ.) سوره التین، آیه 4. ترجمه: همانا ما انسان را در نيكوترين قامت و اعتدال آفريديم. این آیت کریمه تایید می کند که خداواند انسان را از نظر ظاهری در بهترین قامت و اعتدال آفریده است.
  • (فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِينَ) سوره الحجر آیه 29. ترجمه: پس وقتى (پیکر) آدم را درست و تکمیل كردم و از روح خود در آن دميدم پيش او به سجده درافتيد.
  • (وَلَقَدۡ كَرَّمۡنَا بَنِيٓ آدَم…َ) سوره اسراء، آیه 70. ترجمه: به تحقیق ما به فرزندان آدم کرامت دادیم.

در قرآن کریم آیات متعددی در باره مقام والای انسان که بدون استثناء شامل تمام افراد انسانی میشود، وجود دارد. چون سخنان خالد حنفی ارتباط مستقیم با کرامت انسان در جهان هستی دارد، از این جهت درنگی در مورد کرامت انسان در آموزه های دین مقدس اسلام می نماییم.

کرامت انسان در اسلام

کرامت انسانی یکی از مفاهیم مهم و اساسی در شریعت اسلامی به ویژه درنصوص قرآنی و احادیث نبوی (ﷺ) پنداشته می شود.  بنابراین، درک دقیق از کرامت انسانی همان‌گونه که در منابع تشریع اسلامی بیان شده، زمینه را برای انعکاس آن در احکام فقهی اسلامی فراهم می‌سازد تا ابعاد عملی احترام به کرامت انسانی را از طریق تطبیق آن در احکام فقهی عملی تضمین نماید.

بر اساس جهان بینی اسلامی، خداوند متعال انسان را موجودی ذاتاً صاحب کرامت و شایستهٔ احترام آفریده و جایگاه ویژه‌ای در میان سایر مخلوقات به او عطا کرده است. قرآن از طریق آیات متعدد، طبیعت چندبعدی کرامت انسانی را برجسته ساخته و آن را مفهومی مطلق معرفی می‌کند که فراتر از تمایزهایی چون نژاد، جنسیت، عقیده، زبان یا دیگر معیارهای اجتماعی است. افزون بر این، قرآن اقدامات عملی برای حفاظت از این کرامت در جوامع انسانی را نیز ترسیم می‌کند. از یک‌سو، قرآن به‌صراحت کرامت ذاتی انسان را تأیید می‌کند و از سوی دیگر، به ابعاد گوناگون تجلی این کرامت در جامعه می‌پردازد.

قرآن کریم میفرماید،وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ” (یقیناً ما فرزندان آدم را کرامت داده ایم.)

چنان‌که اکثریت قاطع علمای اسلامی بیان داشته اند که  متن آیهٔ کریمه فوق به ‌صورت روشن و فراگیر، کرامت را برای تمام انسان‌ها بدون هیچ‌گونه محدودیت یا قید و شرطی به رسمیت می‌شناسد. در این آیهٔ ، دو مفهوم اساسی وجود دارد که نیاز به توضیح دارند؛ یکی “بنی آدم” و دیگری “کرامت” که ذیلا مختصراً توضیح گردد:

فرزندان آدم (بنی آدم)
سبک قرآن بر این است که وقتی تنها مسلمانان را مورد خطاب قرار میدهد از واژه چون “یا ایها الذین آمنو” یعنی ای مومنان استفاده می نماید. اما وقتی تمام بشریت را بدون استثنا مورد خطاب قرار میدهد، از واژه های خاصی استفاده می نماید که برخی از نمونه‌ها عبارت‌اند از:

  • (بَنِي آدَمَ) فرزندان آدم
  • (يَا أَيُّهَا الْإِنْسَانُ) ای انسان
  • (یا أَیُّهَا النّاسُ) ای مردم

هر یک از این واژه‌ها، هرگاه در قرآن استفاده شده‌اند، تمام افراد بشر را بدون هیچ استثنایی در بر می‌گیرند و جهان شمولی پیام قرآنی را بیان می‌کند.

مفهوم کرامت
بر اساس کاربرد قرآنی و فرهنگ زبان عربی، مفهوم «کرامت» طیفی وسیعی از معانی را در بر می‌گیرد، از جمله عزت، احترام، بزرگواری، شأن بلند، نیکوکاری، بخشش، جوانمردی، و سخاوت وغیره. با توجه به معانی و کاربردهای گوناگون واژه «کرامت» که در آیات قرآنی، دانشمندان اسلامی کرامت انسانی را به دو نوع تقسیم کرده‌اند: کرامت ذاتی (فطری) و کرامت اکتسابی.

کرامت ذاتی، جزو سرشت و ذات انسان بوده و از انسان حتی بعد از مرگ نیز قابل انفکاک نمی باشد. این کرامت تنها از جانب خداوند به انسان عطا گردیده است و بخشی جدایی‌ناپذیر ذات انسان است که قابل تغییر، اکتساب یا سلب توسط هیچ نیروی بیرونی نیست. این کرامت، عام و جهانی است و همه انسان ها بدون در نظر داشت جنسیت، سن، عقیده، نژاد یا هر عامل تمایزدهندهٔ دیگر از آن مساویانه برخوردار می باشند. کرامت ذاتی در همه شرایط از لحظهٔ پیدایش (نطفه)، تولد، و حتی بعد از مرگ ثابت و باقی می‌ماند؛ و به هیچ وجه کاهش نمی‌یابد، تغییر نمی‌کند و قابل رتبه‌بندی در قالب سلسله‌مراتب انسان ها نیست.

اما کرامت اکتسابی از تلاش و فعالیت برای پرورش توانایی‌ها، استعداد‌های مثبت و کوشش در جهت رشد بعضی از انسان ها با انجام اعمال نیکو به دست می‌آید. در این نوع کرامت تفاوت و تمایز در بین افراد انسانی قابل قبول بوده و در میان افراد یک جامعه اجازه می‌دهد که از ویژگی‌هایی مانند پرهیزگاری، دانش، ثروت، موقعیت سیاسی، موقعیت اجتماعی یا سایر ‌خصوصیات که از طریق تلاش شخصی و یا پی بردن به حقیقت به دست آمده‌اند، ناشی می شود. برای مثال، فردی که مرتکب اعمال مجرمانه مانند جنایت و قتل عمد می‌شود، و یا کرامت دیگران را نادیده می‌گیرد، در جامعه به اندازه کسانی که در تلاش برای نجات جان‌ها و حفظ کرامت انسان های دیگر می نمایند، مکرم و گرامی نخواهند بود.از دید قرآنی بنده های پرهیزکار و عدالت پیشه مقام والایی نسبت به انسان های گنهکار و ظالم دارند. بناءً کرامت اکتسابی در جامعه بشری نوسان دارد و افزایش یا کاهش آن معمولاً، ولی نه همیشه، به اعمال و رفتار فرد بستگی دارد. باید گفت اگر گاهی در قرآن کریم و احادیث نبوی برتفاوت انسان ها اشاره شده، مراد از آن کرامت اکتسابی می باشد، نه کرامت ذاتی و فطری.

کرامت انسانی در قرآن کریم

مفهوم کرامت انسان در آیات متعدد قرآن کریم و احادیث نبوی تجلی یافته که علما و دانشمندان اسلامی به تفسیر و شرح آن پرداخته اند که ما به طور نمونه و مختصر بعضی از نظریات و دیدگاه های مفسرین و دانشمندان اسلامی را در زمینه نقل می نماییم. در قرآن کریم بحث اساسی که مفهوم کرامت انسانی را برجسته می‌سازد، داستان خلقت آدم (ع) است. قرآن داستان خلقت آدم را در موارد متعدد و در سوره های مختلف بیان نموده است. در قرآن کریم این داستان به نحوی بیان شده که بر اصل احترام و تعالی آدم از سوی خداوند و فرشتگان تأکید دارد. بیان مکرر این روایت در قرآن کریم بیانگر اهمیت محوری آن در متن وحی الهی و بازتابی از هدف قرآن در برجسته سازی آفرینش آدم به عنوان رویدادی مهم و بنیادین است که مقام و جایگاه انسان را در چارچوب نظم آفرینش الهی تبیین می نماید.

وقتی ابلیس به آدم سجده نمی کند، خداوند کریم خطاب می فرماید، ” قَالَ يَا إِبْلِيسُ مَا مَنَعَكَ أَن تَسْجُدَ لِمَا خَلَقْتُ بِيَدَيَّ” گفت: ای ابلیس چه چیزی تو را از سجده کردن به آنچه به دست های خود آفریدم، باز داشت؟ خداوند متعال فقط این شرف را تنها به انسان داده که میگوید با هردو دست خود آدم  را آفریدم. جالب این است که دلیل سر کشی شیطان تکبر و خود منشی وی بوده که ماده خلقت خود را بهتر و برتر از ماده خلقت آدم میدانست. ابلیس با این طرز تفکر متکبرانه خود مورد قهر خداوند قرار گرفته و از درگاه الهی رانده شد. پیامی که این آیت قرآنی میرساند، این است که ارزش یک موجود در ماهیت و معنویت نهفته در ذات آن است، نه در ماده خلقت آن. بر علاوه طرز تفکر متکبرانه و خود برتری نسبت به سایرین یک عمل شیطانی و رفتن به نقش قدم ابلیس می باشد.

مفهوم کرامت انسانی از دیدگاه مفسران قرآن

مفسران اسلامی، قدیم و معاصر، معتقد اند که مفهوم کرامت که در آیه “ما به فرزندان آدم کرامت بخشیدیم” ذکر شده است، به‌طور کلی شامل تمام افراد بشری بدون هیچ‌گونه تمایز و تبعیض می‌شود. به طور مثال، عالم ومفسر مشهور حنفی، امام شيخ اسماعیل حقّی، در تفسیر روح البیان به طور واضح بیان می نماید که کرامتی که درآیه مذکور بیان شده، به‌طور گسترده برای تمام افراد و نسل‌های آدم، بدون استثناء اعمال می‌شود و شامل افراد نیکوکار و بدکار، مسلمان و غیر مسلمان می‌گردد. همچنان مفسرمشهور علامه آلآلوسی در تفسیر مشهور خود، روح المعانی، اظهار داشته است که واژه «کرامت» به این معناست که همه انسان‌ها، بدون توجه به عقیده و ایمان و وضعیت اخلاقی‌شان، از کرامت برخوردار هستند. امام آلآلوسی این کرامت را شامل عزت، نجابت و ویژگی‌های بسیاری دانسته وتأکید کرده است که این ویژه گی ها به تمام افراد بشر بدون هیچ‌گونه تمایز و تبعیض اعطا شده است.

برعلاوه امام فخرالدین رازی یکی از مفسرین و متفکرین برجسته کشور و تاریخ اسلام، در تفسیر خود، مفاتیح الغیب دیدگاه‌های عمیقی در مورد مفهوم کرامت انسانی بیان نموده است. امام رازی در تفسیر مفصل 32 جلدی خویش با دقت فراوان مفهوم کرامت انسانی را مورد بررسی قرار داده و لست طویلی از دلایل مختلف را ارائه کرده است تا توضیح دهد که چرا انسان‌ از دیدگاه قرآن نسبت به دیگر مخلوقات الهی برتر و با کرامت‌تر شناخته می شود. او بر این باور بود که انسان‌  موجود مرکب از روح و بدن است، که روح انسان از تمام ارواح‌ در دنیای مادی بلندترین مرتبه را دارد، در حالی که بدن انسان از تمام اشکال فیزیکی، شریف ترین است.

همچنان مفسرمشهور نظام‌ الدین حسن نیشاپوری در تفسیر نیشاپوری معتقد است که خداوند به تمامی انسان‌ها، مسلمان و غیرمسلمان، کرامت داده است و آن‌ها را با ویژگی های جسمی و روحی از سایرمخلوقات مفتخر کرده است. وی معتقد است که کرامت‌های جسمی که درمیان مسلمانان و هم غیر مسلمانان مشترک است، شامل خلقت خداوند در ساختن پیکر انسان از گل با دستان خود و شکل‌دهی چهره و هیکل آن‌ها در رحم مادر طبق اراده الهی‌اش می‌شود. برتری و ویژه گی روحانی شامل دمیدن روح الهی به پیکر گلی انسان می باشد. علماي اسلامی تأکید دارند که وقتی خداوند اعلام می‌کند که به انسان‌ کرامت داده است، این کرامت به کمال معنوی و خصوصیات ذاتی وی اشاره دارد، نه کرامت و برتری که از ثروت و امکانات مادی به دست می‌آید.

در این راستا دانشمندان معاصر نیز تاکید به تثبیت اصل کرامت به تمام افراد بشر می نمایند. به طور مثال دانشمند برجسته معاصر امام شوکانی در تفسیر مشهور خود به نام التحریر و التنویر تأکید می نماید که کرامتی که در قرآن برای بنی آدم ذکر شده، به‌طور عموم به تمام انسان‌ها بدون هرگونه تبعیض و تمایز تعلق دارد. برعلاوه داکتر وهبه الزحیلی از دانشمندان معاصر حنفی، در تفسیر خود به نام “تفسیر منیر” می فرماید که مقام و منزلت جنس انسان حتی از ملائکه هم برتر است. با مراجعه به اقوال مفسرین این موضوع کاملاً هویدا می گردد که کرامت ذاتی انسان متعلق به تمام افراد انسانی چه مسلمان و چه غیر مسلمان بوده و اختلاف عقیده و باور در شمولیت و عمومیت آن کدام نقشی ندارد.

کرامت انسانی در سنت پیامبر اکرم (ﷺ) و دکتورین فقهای حنفی

با مراجعه به احادیث پیامبر اکرم (ﷺ) این امر هویدا می گردد که اصل کرامت انسانی در روایات صحیحه متعددی انعکاس یافته که به طور نمونه بعضی از آن ها را نقل مینماییم. در کتاب صحیح بخاری و سایر کتب صحاح روایتی از حضرت جابر بن عبدالله است که میفرماید، “جنازه ای از کنار ما رد می شد، رسول الله (ﷺ) به خاطر جنازه ایستاد و ما نیز همرای شان ایستادیم. برای پیامبر (ﷺ) گفته شد که جنازه از یهودی است، پیامیر(ﷺ)  فرمود، مگر انسان نیست. بعد پیامبر(ﷺ) به اصحاب فرمود که هر گاه جنازه ای را دیدید، {به احترام آن} ایستاده شوید.” این حدیث صحیح ثبوت قاطع در مورد احترام به مقام و کرامت انسان، بدون در نظر داشت اصل عقیده و باور ویا سایر ویژه گی می باشد.

همچنان صحیح مسلم و سایر کتب صحاح حدیثی را روایت می کنند که پیامبر اکرم (ﷺ) از مثله (بریدن گوش، بینی و یا سایر اعضای جسد مرده) مشرکین منع نمودند. و این در حالی بود که مشرکین معمولا مرده های مسلمانان را مثله می نمودند، اما پیامبر(ﷺ)  نه تنها به اصحاب امر نمود که اجساد مشرکین را به خاطر کرامت انسانی شان مثله نکنند، بلکه به خاطر حفظ کرامت انسان امر به دفن اجساد مشرکین نمودند. وقتی پیامبر اکرم (ﷺ)  به جنازه یهودی و اجساد مشرکین کرامت و احترام قایل است، از اینجا اهمیت اصل کرامت انسان به طور مطلق چه مسلمان و چه غیر مسلمان ثابت می گردد.

برعلاوه اصل کرامت انسان در استنباط احکام شرعی نیز از طرف مجتهدین کرام به طور جدی در نظر گرفته شده است. به طور مثال در فقه حنفی خرید و فروش اعضای بدن انسان، چه کافرو چه مسلمان، به خاطر رعایت اصل کرامت انسانی حرام می باشد. زیرا امام ابوحنیفه معتقد است که قرار دادن اعضای بدن انسان منحیث متاع در مقابل پول، خلاف کرامت انسانی بوده و آن را حرام و ناجایز دانسته است. همچنان امام ابوحنیفه و سایر فقیهان مسلمان به این اصل اتفاق دارند که  استفاده از جلد تمام حیوانات بعد از دباغت، جایز می باشد، به استثنای جلد انسان به خاطر کرامتش و به استثنای جلد خنزیربه خاطری که نجس العین می باشد. فقهای کرام به خاطر احترام به کرامت انسانی حتی استفاده از جلد انسان را چه مسلمان و یا کافر را حرام شمرده اند.

آنچه گفته شد بیان مختصر از نصوص اسلامی و نظریات مفسرین و مجتهدین مذهب حنفی  در مورد اهمیت مفهوم کرامت انسان می باشد. قابل ذکر است که تمام علمای قدیم و جدید به این نکته اتفاق دارند که وحی الهی (قرآن و احادیث صحیحه نبویﷺ) مصدر و منبع اصلی شریعت اسلام بوده و این نصوص اساس فهم دین مقدس اسلام را تشکیل می دهد. بناءً هر بیان و توضیحی دینی که در تناقض و تضاد با آیات قرآنی و احادیث پیامبر(ﷺ)  باشد، دینی شمرده نمی شود. قرآن و احادیث پیامبر بزرگوار اسلام نیز باید در پرتو همین نصوص تفسیر و توضیح گردیده چه در بسا موارد بعضی از آیات قرآن و احادیث پیامبر(ﷺ) بعضی دیگر از آیات قرآن را تفسیر می نماید. از همه مهمتر اسلام دعوت اسلام جهان شمول بوده و مقید به زمان و مکان خاص نیست، از این جهت اصل و روحیه جهان شمول بودن دین مقدس اسلام در برداشت ها و نظریات ما باید انعکاس تام داشته باشد. عدم توجه به نصوص شرعی و اتکاء به نظریات اشخاص و افراد واجب الخطاء باعث میشود که قرآن به حاشیه رفته و نظریات شخصی در قالب دین جا داده شود. قرآن کریم در نکوهش چنین روش چه زیبا فرموده (وَقَالَ الرَّسُولُ يَا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هَذَا الْقُرْآنَ مَهْجُورًا) ترجمه: و پيامبر [خدا] گفت پروردگارا قوم من اين قرآن را رها و ترک كردند. سوره فرقان، آیه 30. در اخیر باید گفت که تفسیر و بیان احکام دین که با نصوص شرعی در تناقض باشد، از دین نمی باشد و مصداق آنچه است که اقبال لاهوری فرموده، می باشد.

ز من بر صوفی و ملا سلامی        که پیغام خدا گفتند ما را

ولی تأویل شان در حیرت انداخت    خدا و جبرئیل و مصطفی را

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *